ويژگى هاى خانواده موفق از نگاه قرآن
يكى از موضوعات بسيارمهمى كه در قرآن مطرح است و خداوند به آن بسيار بها مى دهد، خانواده است. و يك سؤال اين است كه آيا ما خانواده موفقى داريم معيار و ويژگى خانواده موفق چيست خانواده مهم ترين خشت بناى اجتماع است و اگرخانواده سالم، متعالى و استوار باشد مى توان به داشتن جامعه اى سالم، متعالى و استوار اميدوار بود. خانواده ركن طبيعى و اساس اجتماع و واحد بنيادى جامعه اسلامى است و درحفظ و گسترش قدرت ملى نقش مؤثرى ايفا مى كند. بين قدرت ملى و خانواده رابطه اى وثيق وجود دارد و سستى و تباهى خانواده، انحطاط ملت را به دنبال مى آورد. در اين مقاله سعى شده است تا با الهام از آيات الهى وروايات معصومين(ع) فلسفه تشكيل خانواده،ويژگى ها و كاركرد هاى خانواده موفق را معرفى كنيم.
چيستى خانواده
از بدو خلقت و آغاز پيدايش انسان بر روى كره خاكى، همواره زنان و مردان با تشكيل كانونى به نام خانواده، عمرى را در كنار يكديگرگذرانيده و فرزندانى در دامان پر مهر خويش پرورانده و از اين جهان رخت بر بسته اند. خانواده يك واحد اجتماعى است كه هدف از آن در نگاه قرآن، تأمين سلامت روانى براى سه دسته است: زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان. همچنين هدف، ايجاد آمادگى براى برخورد و رويارويى با پديده هاى اجتماعى است . در قرآن مى خوانيم:« والذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا قرّه أعين و اجعلنا للمتقين إماماً؛ (۱) و كسانى كه مى گويند: «خداى ما، ما را از همسرانمان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهيزكاران گردان. » اين آيه بر اهميت خانواده و پيش آهنگى آن در تشكيل جامعه نمونه انسانى اشاره دارد، همچنان كه پيوندهاى سالم و درخشان خانوادگى را ايده آل پرهيزكاران معرفى مى كند. كوشش مصلحان جامعه- مخصوصاً پيامبران الهى- اين بوده است كه نظام خانواده، يك نظام مستحكم و پايدار باقى بماند و هيچ عاملى نتواند اين كانون سعادت و اجتماع كوچك را متلاشى كند. (۲) دنياى امروز كه دنيايى مضطرب و پريشان است، على رغم پيشرفت هاى حيرت انگيز در علم و صنعت، در مسئله خانواده با مشكلات بزرگى روبه رو است به نحوى كه در حال فروپاشى و از دست دادن بسيارى از كارآيى هاى خود مى باشد.
فلسفه تشكيل خانواده
چرا اسلام به تشكيل خانواده بها مى دهد كليد گشايش اين سؤال در قرآن است. طبق آيات الهى، انسان ها طورى آفريده شده اند كه جفت خواهى به سرشت و آفرينش آنها برمى گردد. خداوند در سوره نبأ آيه ۸ چنين مى فرمايد:« و خلقناكم أزواجا؛ ما شما را جفت جفت آفريديم. » بنا بر اين زن و مرد كامل كننده يكديگرند و با وجود هر يك، ديگرى به كمال رسيده و در كنار هم به آرامش مى رسند. در سوره روم آيه ۲۱ مى فرمايد: «و از نشانه هاى او اين كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان ها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعاً نشانه هايى است.» (۳)از ديدگاه قرآن اصولاً خلقت موجودات و از جمله انسان ها به صورت زوج است كه به حسب فطرت در پى يافتن مكمل و نيمه ديگر خود مى باشند تا به آرامش، كمال و مودتى كه خداوند وعده داده است برسند و خاصه در وجود انسان زمينه اى از مودت و رحمت وجود دارد كه تجلى گاه آن فقط محيط خانواده است. (۴)اما آن سكونى كه قرآن وعده اش را مى دهد تنها در نهاد مقدس خانواده است كه نمايان مى شود و تجلى مى يابد. اينجاست كه انسان با الهام از قرآن پى مى برد كه خانواده تنها محيطى براى ارضاى نياز ها وتوالد و تناسل نيست بلكه نهادى است كه اهداف والاتر و بالاترى را در برنامه جامع خود دارد.
انسان موجودى اجتماعى است و نياز به تعاون و معاضدت دارد، چنانكه براى تحقق بخشيدن به فرايند رشد و تكامل خويش به ارتباط با ديگران نيازمند است. در محيط خانواده اين برنامه به صورت بسيارمطلوبى اجرا مى شود و گاهى عواطف خانوادگى آن چنان قدرت پيدا مى كنند كه اعضاى خانواده در قبال يكديگر احساس مالكيت شخصى نمى كنند. در بسيارى از خانواده ها عموماً و در خانواده هاى موفق اسلامى خصوصاً، اين برنامه ها به طور كامل جريان دارد. پدران و مادران و فرزندان نسبت به يكديگر فداكارى مى كنند و همگى مانند يك روح اند در چند بدن و مظهر وحدت اند نه كثرت. در يك خانواده موفق قرآنى در واقع پدر و مادر هسته مركزى و كانون خانواده هستند كه در رأس هرم قرار دارند و فرزندان در گرد اين كانون مى باشند. البته بايد خاطر نشان كرد كه خانواده در نگاه قرآن نه مرد سالار است، نه زن سالار و نه فرزند سالار؛ بلكه جايگاه مودت، رحمت و تفاهم سالارى است. در اين محيط سالم، درستى، صداقت، عدالت و سعادت آموزش داده مى شود و خلأ روحى هر يك توسط ديگرى پر مى شود و به وحدت رسيدن و فنا در يكديگر را مى آموزند و اين همان چيزى است كه هماهنگ با خلقت و آفرينش زن و مرد است.(۵)
معيار خانواده موفق از منظر قرآن
خانواده موفق يعنى تپيدن يك قلب در سينه همه اعضاى آن، يعنى روحى مشترك در چندين كالبد كه باعث مى شود همگام و همراه يكديگر به سمت كمال ره بپيمايند. در اين خانواده، وحدت، هماهنگى و انسجام اهميت بسيار دارد، تفرقه جايى ندارد و
كار ها با شور و مشورت سرانجام مى گيرند.(۶) براى داشتن يك كانون گرم و موفق بايد قدم اول را درست برداريم و آن انتخاب همسر با ملاك هاى اسلامى است كه مهم ترين آنها، ايمان و باورهاى صحيح، حسن خلق، تقوا و سلامت جسمى و روانى است. در اين صورت است كه مى توان به داشتن خانواده اى موفق اميد وار بود. معيار قرآنى خانواده هاى موفق در آيه ۲۱ سوره روم ذكر شده است كه مى فرمايد: « و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مّودّة و رحمة إن فى ذلك لايات لقوم يتفكرون.» از همين آيه ابن سينا سود جسته و اساس توفيق هر خانواده را بر چهار ركن «آرامش و سكون، عشق، رحمت و اخلاق» مى داند. از اين رو خانواده هايى كه سنگ زيربناى زندگى خود را بر پايه اركان ياد شده بگذارند موفق محسوب مى شوند.(۷) از ديگر ويژگى هاى خانواده موفق مى توان به اين نكات نيز اشاره كرد: خانواده اى كه از عواطف و اخلاق و ديانت اشباع شده و بسترى گرديده باشد براى رشد معنوى اعضاى آن، زمينه اى براى بروز پاكى و عدالت هم در بين اعضاى خود و هم در سطح اجتماع خواهد شد.(۸) در خانواده موفق زن و مرد تعهداتى را كه نسبت به يكديگر و مسئوليتى كه در قبال فرزندان دارند، همواره در نظر مى گيرند به همين دليل آنها در تربيت فرزندان سالم و صالح حداكثر تلاش را مى نمايند و با هر گونه امكاناتى سازگار مى باشند. به اين ترتيب، نه تنها در كشمكش زمان مأيوس نمى شوند، بلكه گام ديگر را اميدوارتر بر مى دارند. يك خانواده خوشبخت براى كسب موفقيت، در جهت پرورش مهارت هاى ارتباطى خود قدم بر مى دارد و در راستاى تحكيم ساختار خانواده، آنها را به كار مى برد. فراگيرى روابط مناسب در آغاز، كار دشوارى به نظر مى رسد اما گذشتن از هر يك از مراحل آموزشى، به صورت عادت در خواهد آمد. در خانواده ايده آل با ويژگى هايى روبه رو مى شويم كه همه حكايت از يكى شدن آرزوها، خواسته ها و حتى رؤياهاى زوجين دارد. بر تحكيم روابط بين يكديگر تأكيد مى ورزند و براى حفظ آن از نفوذ و مداخله نگرش هاى مخرب و زيان آور دورى مى كنند. تدابيرى كه براى اداره خانواده در پيش گرفته مى شود، نياز ها و منافع همه اعضاى خانواده را در بردارد و تصميم گيرى ها به گونه اى است كه به نياز همه اعضا توجه مى شود. در اين خانواده ها عشق و صميميت تقويت مى شود وهريك از زوجين تلاش خودرا به كارمى گيرد تا روابط محبت آميز خود را با همسرش تداوم بخشيده و كانون خانوادگى خود را گرم نگه دارد. يك زوج موفق، علاوه بر اين كه مى توانند احساسات و عواطف خود را بيان كنند مى توانند هنگام بروز موارد تنش زا، بر رفتارهاى خود تسلط داشته و با شيوه اى صحيح اختلاف ها را برطرف و تضاد ها را حل كنند و آرامش را به خانه باز گردانده و محيطى مناسب براى پرورش و تكامل يكديگر و فرزندان خود فراهم سازند.(۹)
انعطاف پذيرى، گذشت و قدردانى از زحمات يكديگر، از ديگر مشخصه هاى بارز اين خانواده هاست. به طور كلى معيارهاى قوام و پايدارى يك زندگى و به تبع آن، توفيق در زندگى مشترك را مى توان در شش اصل خلاصه كرد: نخست اصل « تفاوت ميان زن و مرد»، چرا كه اطلاع از كم و كيف اين تفاوت ها راهگشاى زندگى است و خوشبختى تمام اعضاى اين كانون مقدس را تأمين مى كند. در پرتو همين دريافت، احترام به آنها كه پديد آورنده اصل دوم است ديده مى شود و اصل ياد شده«تعاون در خانواده » مى باشد، بخصوص آن كه در پى خود «گذشت و ايثار» كه اصل سوم است، نيز وجود داشته باشد. همچنين در مثلث مذكور«تفاوت، تعاون و گذشت» نقش اساسى در« تفاهم» به عنوان اصل چهارم و اساسى بين اعضاى اين جامعه كوچك و ايجاد «توازن» (اصل پنجم) در زندگى خانوادگى دارد. از اين رو، هر خانواده با گذر از اين مراحل است كه در مى يابد«تبادل انديشه» به عنوان اصل ششم در توفيق خانواده چه تأثير عظيمى در بهبود روابط خانوادگى دارد.»(۱۰) در يك خانواده مطلوب و موفق اسلامى سلسله مراتب به خوبى رعايت مى شود؛ پدر و مادر اقتدار ويژه اى دارند و فرزندان در نوجوانى و حتى ميانسالى احترام خاصى براى والدين قائلند. بين زن و شوهر نيز احترام و اقتدار شوهر پذيرفته شده و زن در مواردى مى پذيرد كه مرد تصميم نهايى را بر عهده داشته باشد. در منظومه زن و شوهرى، وظايف به خوبى انجام مى شود و مودت و رحمت بين زن و شوهر برقرار و نيازهاى عاطفى دو طرف مورد توجه است. والدين با شور و شوق به وظايف خود عمل مى كنند و بر ارزش وظايف خود آگاهند.
در يك خانواده موفق حدود حجاب، روابط با نامحرمان و حدود در داخل خانه رعايت مى شود. البته همه قيود بايد بر اساس منطق و متعادل باشد وهرگونه افراط در اجراى حدود از سوى مرد در خانواده نه تنها به تعادل روحى و روانى اعضاى خانواده كمك نمى كند، بلكه آسيب هاى جدى به آنان وارد مى سازد و موجب رفتار نا بهنجار و عدم سلامت روانى آنها مى شود.(۱۱)
در خانواده قرآنى التزام به تقوا و اجتناب از گناهانى مانند موسيقى و آواز خوانى حرام، شراب خوارى، غيبت و تهمت و رذايل اخلاقى مانند تكبر و حسد، مورد توافق همه اعضا مى باشد. البته ممكن است لغزش هايى صورت گيرد، ولى بناى افراد بر رعايت تقوا است. حقوق افراد مورد توجه و اصل بر عدالت است. به روابط با خويشاوندان، بويژه والدين زن و شوهر، توجه مى شود و تعامل و حمايت اجتماعى بين خويشاوندان ارزش به شمار مى رود. خانواده موفق از نظر اسلام از هر مشكل و اختلافى مصون نيست، ولى در اختلاف ها حريم ها شكسته نمى شود و افراد پس از فرو نشستن هيجانات، به دنبال حل مشكل و حتى اصلاح و جبران ضعف ها و رفتارهاى نامناسب خود هستند. افزون بر اين، باورهاى دينى پايدار، عدالت محورى و مدارا سه مفهوم مركزى خانواده مطلوب و موفق از ديدگاه اسلام است.(۱۲)« سيره خانوادگى ائمه(ع) نمونه كامل يك خانواده موفق و مطلوب اسلامى است. در اين خانواده ها رابطه عاطفى بسيار عميق است به گونه اى كه حضرت زهرا(س) عشق و محبت خود را نسبت به حضرت على(ع) در سخن با سلمان ابراز مى دارد.(۱۳)امامان معصوم(ع) براى همسران خود شخصيت و اعتبار قائل بودند.(۱۴) دراموراقتصادى، استقلال نظر آنها را ارج مى نهادند.(۱۵) درامورمعنوى ازآن ها كمك مى گرفتند.(۱۶) دربرخورد با فرزندانشان محبت، احترام، بازى با آنان، پذيرش آنان، آزادى و در عين حال نظارت برآنان، رعايت اعتدال بين آنها، دورى از تنبيه و سرزنش وبه طوركلى نرمى ومدارا با آنان را اصل قرارمى دادند.»(۱۷ و ۱۸) و نيز بايد گفت خانواده موفق خانواده اى است كه در همه جوانب مثبت و موفقيت آميز، از رشدى متعادل و هماهنگ برخوردار باشد و از افراط وتفريط خوددارى كند.
نتیجه
براى داشتن خانواده اى موفق، بايد فصل اول را درست آغاز كرد با انتخاب همسرى شايسته و واجد معيارهاى قرآنى، آنچه در فصلى اتفاق مى افتد بر فصل بعدى اثر مى گذارد. بايد تلاش كنيم فصل هاى اوليه را بسازيم تا فصل هاى بعدى تقويت شوند.
داشتن خانواده اى گرم و صميمى و پر از موفقيت آرزوى همه ماست. بايد با تقويت ايمان و احترام به اصل تفاوت، بين زن و مرد، با ايثار و گذشت تعاون را در خانواده اجرايى كنيم تا به تفاهم و توازن كه خمير مايه موفقيت است برسيم و با تبادل انديشه و شور و مشورت در حفظ آن بكوشيم تا همواره طعم موفقيت را بچشيم.
اولین نشست هم اندیشی طلبه و دانشجو
امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند.امام خمینی (ره)
مدرسه علمیه الزهرا (س) ساری ” اولین نشست هم اندیشی طلبه و دانشجو ” را در هفته پژوهش برگزار کرد
الف- خلاصه گزارش:
1- موضوع نشست: جریان شناسی شیطانی از نماد تا ایدئولوژی با رویکر پژوهشی
2- سخنران: جناب آقای سید حسین فلاح از اساتید حوزه و دانشگاه
3- اعضاء شرکت کننده: هیأت امناء مدرسه، معاونین پژوهش مدارس استان مازندران،معاون پژوهش منطقه پنج، اساتید حوزه و دانشگاه ، خواهران طلبه و دانشجو
4- زمان:28/9/89
5- مکان: سالن اجتماعات مدرسه الزهرا(س) ساری
ب-سین برنامه:
اعلام برنامه توسط مجری،قرائت کلامی از نور،عرض خوش آمدگویی توسط مدیر مدرسه سرکار خانم خاتمی ،قرائت مقاله توسط یکی از خواهران طلبه با موضوع علل گرایش به شیطان پرستی،سخنرانی توسط جناب آقای فلاح و در آخر پرسش و پاسخ
ج- چکیده سخنرانی:
شیطان پرستی یا شیطان گرایی در کشور ما هنوز در دوره نمادین به سر می برد و به ایدئولوژی تبدیل نشده است . اما در کشورهای غربی با توجه به شبکه فراماسونوی و نیز مبانی عرفان یهودی به یک ایدئولوژی سیاسی و مذهبی تبدیل شده و کاملاً با آرمانهای صهیونیسم هماهنگی دارد.
ممکن است ما از شنیدن انجام گناه احساس نفرت کنیم ، اما گاهی نیز رغبتی در قلبمان ایجاد می شود ، ما انسانها گاهی از گناه و خطا و ضایع کردن حق دیگران برای منافع خود خوشمان می آید و به آن میل پیدا می کنیم ، اینها نشانه ی فعالیت شیطان درونی است.جنبش شیطان گرایی و شیطان پرستی بر همین خصلت آدمی تکیه می کند و سستی اراده و بی توجهی به رسول باطنی یا تمایلات متعالی فطرت سبب اقبال به دعوت شیطان از لحاظ روانشناختی و استقبال از جنبشهای شیطانگرا به لحاظ جامعه شناختی می شود.
جنبش شیطان گرایی می خواهد با تقدیس و مشروعیت دادن به شرارت و شیطنت ، تضاد درونی و آشفتگی روانی را بکاهد و حتی وعده از بین بردن آن را می دهد. اما این وعده ، دروغی است که هیچگاه محقق نخواهد شد. انسان هر چه قدر هم خطا کند و با فطرت و خرد و فرشته ی درون خود مبارزه کند ، نمی تواند وجود خود را از حضور آنها تهی سازد. زیرا فطرت در حقیقت ندای خالق و هستی بخش ماست که در درون ما حضور دارد و تا هستیم او با ماست. به همین منظور شیطان گرایان از مرگ خدا سخن می گویند تا بتوانند فرشته ی درون را نابود کنند و البته این توهمی بیش نیست . در این مرحله که به نتیجه نرسند ممکن است پایان دادن به هستی را پیش نهاد کنند و فکر کنند با خودکشی می توان از هستی و هستی بخش رو گردانند و ….
فضایل اخلاقی و عبادی سید الشهدا در عاشورا
چکیده
از آنجایی که بیان فضیلت اولیای برجسته الهی در تربیت نقش به سزایی دارد و انسانها پیوسته در حال حرکت به سوی تکامل مادی و معنوی هستند و این زمانی میسر است که الگوی کامل و برتر نیز داشته باشند، لذ من بر آن شدم که در این تحقیق امام حسین (ع) را به عنوان یکی از الگوهای برتر معرفی می کنم. در برگزیدن این موضوع، بدنبال ضرورت و شناخت زندگی امام حسین (ع) و پرداختن به شخصیت والای اخلاقی و عبادی آن حضرت و گنجاندن آن در زندگی فردی و اجتماعی بوده ام. مهمترین منابعی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت کتابهای تاریخ اسلام می باشد. در واقع نتیجه ای که می توان از گردآوری این مطالب داشته باشیم این است که امام حسین (ع) در واقع سند حق است در برابر باطل و نمونه ای کامل از یک انسان وارسته که تمام حالات و حرکاتش درس است و لحظه لحظه زندگیش راهی است برای بشر که با پیمودن این راه سریعتر می تواند به معبود و معشوق خود برسد.
واژگان کلیدی: سیدالشهداء (ع)، فضایل، اخلاق، عبادت، عاشورا
مقدمه
سپاس خدایی را سزد که روحش را در انسان دمید و او را خلیفه خویش گردانید و رهبریش را بدست هادیان نور و رسالت پیشگان حق و حقیقت قرار دارد. به راستی کیستند این مشعلهای فروزان هدایت و این انوار پر فروغ ولایت، آیا از نوع بشرند، با همین جسم خاکی یا نه دمنده روح حیاتند در کالبد آفرینش؟ البته اندیشه کوتاه بشر از درک معرفت و شناخت این پیشوایان راستین قاصر است و کسی را یارای آن نیست که در اقیانوس بیکران نور، علم، عظمت، حقیقت و … ایشان غرق شود، اما می توان با بهره گیری از انوار مقدس این بزرگواران جرعه ای نوشید و خود را از بند بتها رهانید.
تحقیقی که پیش رو دارید فضایل اخلاقی و عبادی سید الشهداء (ع) در عاشورا میباشد، از این جهت اقدام به این تحقیق شده که نقش الگو و اسوه در تعلیم و تربیت، نقش بی بدیل و انکار ناپذیر است و انسانها همیشه تحت تاثیر کسانی قرار گرفته اند که در مقام عمل توانسته در موقعیت مقتدا و الگو برای بشریت قرار گیرند در این راه می توان امام حسین (ع) را به عنوان الگویی کامل معرفی کرد. روشی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته روش کتابخانه ای است.
امید است این تحقیق با وجود حجم اندک مطالبی که دارد بتواند در معرفی چنین شخصیتی که معارف عظیمی را در خود جای داده است موفق بوده باشد و این تحقیق زمینهای برای مطالعه و تحقیق بیشتر در این زمینه باشد.
شرح اصطلاحات
معنای لغوی و اصطلاحی: اخلاق خلق، خوی ها، دانش بد و نیک خوبیها (دهخدا، لغت نامه دهخدا، س 72، ج 1، ص 1296) طبیعت باطنی، سرشت درونی، تهذیب اخلاق یا تهذیب نفس یکی از شعب حکمت است و آن دانش بد و نیک خوی ها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص. (معین، فرهنگ فارسی، س86، ج 1، ص 196)
عبارت ] عباده، پرستش کردن، بندگی کردن، طاعت و نهایت تعظیم برای خدای متعال (دهخدا، لغت نامه دهخدا، س 72، ج 9، ص 1383)
این تحقیق با عنوان فضایل اخلاقی و عبادی سید الشهداء (ع) در عاشورا می باشد. امام حسین (ع) که منبع بی کران دانش، بصیرت و آگاهی است، انسان ها در همه اعصار پس از ایشان می توانند با اقتدای به اعمال و اخلاقش و به پیروی از فرهنگ پاک و حیات آفرینش سعادت دنیا آخرت خود را تامین کنند.
در این جا سعی شده است که امام حسین (ع) را به عنوان الگویی کامل در حد توان معرفی شود تا در مسیر رسیدن به کمال از اخلاق و اعمال ایشان پیروی کنیم تا سریعتر مسیر کمال را طی نمائیم.
نقش الگو واسوه در عرصه تعلیم و تربیت نقش بی بدیل و انکار ناپذیر است، انسان حیران و سرگشته در همیشه تاریخ بیش از آن که تحت تاثیر نفی و اثبات های ذهنی و نظری یا ادعای پر زرق و برق مدعیان هلالیت و سعادت بوده باشد، از انسانهایی تاثیر پذیرفته است که در مقام عمل توانسته اند در موقعیت مقتدا و الگو برای بشریت قرار گیرند. در این راه می توان امام حسین (ع) را به عنوان بهترین و والاترین الگو معرفی کرده، بر همین اساس، امید است که این تحقیق با وجود حجم اندک مطالبی که دارد در معرفی چنین شخصیتی که معارف عظیمی را در خود جای داده است به عنوان الگو و اسوه یک انسان کامل به نسل جوان و آیندگان ارائه نماید.
باید اجمالاً عرض کنم که در زمینه ی امام حسین (ع) و زندگانی این حضرت تحقیقات بسیاری انجام شده است و اولین کسی که از امام حسین (ع) سخن به میان آورده است، خداوند متعال می باشد که در قرآن سوره بقره آیه 31 خداوند می فرماید: «و علم ءادم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه»: «و چنین آمده است که خداوند دارای اسماءحسنی می باشد و حسن و حسین (ع) از آنها اشتقاق یافته اند.» بعد از آن پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) می باشند و همچنین شخصیت های بزرگ علمی و سیاسی جهان در زمینه ی سید الشهداء (ع) تحقیقات گسترده ای را انجام داده اند که امروز بیشترین تحقیقات در راستای زندگی آن حضرت موجود است. به طور مثال: لهوف سید بن طاووس، نگاهی به زندگانی امام حسین (ع) محمد محمدی اشتهاردی ….
روشی که در این تحقیق و بررسی برای کشف حقیقت از آن بهره جسته ایم، کتابخانهای باشد که در این تحقیق بعد از بررسی مدارک و اسناد منابع و متون فراهم و تدوین شده است.
مقام امام حسین (ع)
کیفیت ولادت و نامگذاری حضرت
شیخ طوسی (ره) و دیگران به سند معتبره از حضرت امام رضا (ع) نقل کرده اند: که چون حضرت امام حسین (ع) متولد شد، حضرت رسول (ص) اسماء بنت عمیس را فرمود: «بیاور فرزند مرا ای اسماء». اسماء گفت: آن حضرت را در جامه ی سفیدی پیچیده و به خدمت حضرت محمد (ص) بردم. حضرت او را گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت.
شیخ کلینی در «کافی» از حضرت صادق (ع) روایت کرده: حسین (ع) از فاطمه (ع) و از زنی دیگر شیر نیاشامید. او را به خدمت پیغمبر (ص) می بردند. حضرت انگشت ابهام مبارک را در دهان او گذاشت و او می مکید و این مکیدن او را در دو سه رو کافی بود. پس گوشت و خون حسین (ع) از گوشت و خون حضرت رسول (ص) پیدا شد.
ولادت امام حسین (ع) در شب پنجم ماه شعبان سال چهارم هجرت به وقوع پیوست. (مفیدی، الارشاد فی معرفه، حجج الله علی العباد، س 1378، ج 2، ص 33)
مرحوم کلینی در اصول کافی سال ولادت حضرت را سال سوم هجرت بیان فرموده است. (کلینی، اصول کافی، س 85، ج 2، ص 433)
و به قول دیگر: در روزهای آخر ماه ربیع الاول سال سوم هجرت متولد شده و غیر از اینها گفته اند. (ابن طاووس، لهوف، س 1382، ص 33)
پس از ولادت امام حسین (ع) جبرئیل نازل شد و گفت: «حق تعالی ترا سلام میرساند و می فرماید: چون علی (ع) نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی (ع)، پس او را به اسم پسر کوچک هارون نام کن، که «بشیر» است و چون لغت تو عربی است او را حسین نام کن.» پس حضرت رسول (ص) او را بوسید و گریست و فرمود: «ترا مصیبتی عظیم در پیش است. خداوند لعنت کند کشنده ی او را» (قمی، منتهی الآمال، س 78، ص 435)
نخستین کلام حسین (ع)
در آن هنگام که هنوز حسین (ع) زبان نگشوده بود پیامبر (ص) برای انجام نماز مستحبی ایستاد. حسین (ع) در کنارش بود. رسول خدا (ص) فرمود: الله اکبر، حسین (ع) نتوانست این جمله را بگوید. پیامبر (ص) شش بار این جمله را تکرار کرد، ولی حسین (ع) همچنان توان گفتن این جمله را به طور کامل نداشت. هنگامی که پیامبر (ص) برای بار هفتم فرمود: الله اکبر، حسین (ع) زبان گشود و به طور کامل و شیوا جمله فوق را ادا نمود.
امام صادق (ع) می فرماید: از این رو گفتن که هفت تکبیر در آغاز نماز قبل از تکبیره الاحرام، سنت مستحبی گردید. (مجلسی، بحارالانوار، س 69، ج 43، ص 307)
خبر دادن پیامبر (ص) به شهادت امام حسین (ع)
در کتاب ارشاد از ام سلمه روایت می کند که گفت: در یکی از روزها که پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نشسته بود و امام حسین (ع) هم در کنار آن حضرت بود. ناگاه دیدم چشم های مبارک رسول خدا (ص) پر از اشک شد! گفتم: یا رسول ا… فدای تو گردم چرا تو را گریان می بینم؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و در باره ی پسرم حسین به من تسلیت گفت و به من خبر داد که گروهی از امتم حسینم را می کشند، خدا شفاعت مرا به آنان نصیب ننماید! (مجلسی، ترجمه جلد دهم بحارالانوار، س 79، ص 253)
فضایل امام حسین (ع) در کلام الهی
بسیاری از آیات الهی، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین (ع) تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین (ع) بوده اند. (ماندگار، شمه ای از فضایل امام حسین (ع)، س 80، مبلغان شماره 28، ص 44)
مواردی مثل آیه مباهله «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا تدع أبناءنا و أبناءکم و بناءنا و بناءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکذبین» (آل عمران آیه 61)
آیه تطهیر «و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجهلنه الاولی و أقمن الصلواه و ءاتین الزکوه و اطعن الله و رسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و نطهرکم تطهیرا». (احزاب آیه 33)
آیه ذوالقربی «ذلک الذی یبشر الله عباده الذین ءامنو و عملوالصالحات قل لا أسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور». (شوری آیه 23)
ما در اینجا به نمونه هایی از این آیات تفصیلاً اشاره می نمائیم.
1-تفسیر لؤلو و مرجان
در تفسیر مجمع البیان از امین الاسلام طبرسی به نقل از سلمان فارسی و سعید بن جبیر و سفیان شوری چنین آمده است: «دو دریای مزبور در آیه شریفه:
«مرج البحرین یلتقیان* بینهما برزخ لا یبغیان* فبای ءالاء ربکما تکذبان* یخرج فیهما اللؤلؤ و المرجان» (الرحمن، آیه 19-22)
علی و فاطمه اند و برزخ محمد (ص) و لولو و مرجان حسن و حسین اند.» (آملی، شرح نص الحکمه، س 79، ص 89)
2- مصداق نفس مطمئنه
«یا ایها النفس المطمئنه* ارجعی الی ربک راضیه مرضیه* فادخلی فی عبادی* و ادخلی جنتی»
«ای نفس مقدم و آرام، به سوی پروردگارت بازگرد که همانا تو راضی و خشنودی از نعمت هایش و او از تو راضی است. پس در صف بندگان خاص من در آی و به بهشتم وارد شو.» (سوره فجر، آیه 27-30)
چه نفسی مطمئن تر، مقدس تر و آرام تر از نور چشم رسول خدا، حضرت سیدالشهداء (ع) که با آن همه مصیبت های طافت فرسا که هر یک کافی است، کوه مستحکمی را به لرزه در آورد، و با آن همه عزیزان و یارانش که جلوی دیدگانش به شهادت رسیدند، با این حال راوی می گوید: هر چه روز عاشورا مصیبت بر حضرت بیشتر می بارید، بر افروخته تر میشد، زیرا به بقای پروردگارش با اطمینان بیشتری نزدیکتر می شد.
3- آیه مباهله فضیلتی دیگر
در قول خداوندگار- از آیه مباهله- دلیلی قوی بر فضل اصحاب کساء (ع) است که هیچ دلیلی بر قوت آن نیست.
و اجماع امت اسلام است که اصحاب کساء در روز مباهله، فقط فاطمه و پدر او و شوهر او و دو فرزند او حسن و حسین بوده اند و احدی با آنان نبود. و کسی ادعا نکرده است که غیر از پیغمبر و وصی او امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و دو فرزند حسن و حسین، دیگری در روز مباهله داخل در اصحاب کساء بوده اند و با آنان شرکت داشته است، و اگر کسی ادعا کند، بدون هیچ شک و پیکار، بر خدا و رسولش دروغ بسته است و افتراء زده است.
مفسران قرآن در تفسیر آیه مباهله، از عایشه روایت کرده اند که گفت: رسول خدا (ص) در روز مباهله برای مباهله از خانه خارج شده است، و عبای مشکین نشانه دار از موی سیاه بر دوش گرفته بود. سپس حسن آمد و او را داخل در عبا فرمود، و پس از آن حسین آمد و او را داخل در عبا فرمود، و پس از آن فاطمه و سپس علی، (آملی، شرح نص الحکمه، س 79، ص 146-147) آنگاه گفت: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب آیه 33)
فضائل اخلاقی امام حسین (ع) در عاشورا
قدرت و اراده
از ویژگیهای ذاتی امام حسین (ع) قدرت اراده و صلابت عزم و تصمیم بود که این حالت ارزنده را از جدش حضرت پیامبر (ص) به ارث برده است. با این اراده نیرومند با نیروهای شرک، رو به رو شد و توانست به جریان حوادث، چیره گردد. در حالی که دولت اموی، سپاهیان فراوان خود را بر ضد وی بسیج کرده بود، اما آن حضرت، اعتنایی به آنها نکرد و عزم تصمیم خود را با سخن جاویدانش اعلام کرد آنجا که فرمود (شریف قرشی، زندگانی امام حسین (ع)، س 1380، ج 1، ص 130-131) : «بی تردید من مرگ را جز سعادت و زیستن با ستمگر را جز ملال و به ستوه آمدن نمی دانم.» (مجلسی، بحارالانوار، س 69، ج 44، ص 131)
ایشان به همراه خانواده ارجمندش از اهل بیت (ع) و یارانش به سوی میدان شرف و بزرگواری حرکت کرد تا پرچم اسلام را بر افرازد و برای امت اسلامی، عظیم ترین پیروزی ها و فتح ها را محقق سازد تا اینکه به شهادت رسید. سلام خداوند بر او باد که با قویترین مردم از نظر اراده و پیشتازترین آنها از نظر عزیمت و تصمیم بود و اعتنایی به تحمل فجایعی که عقول و خردها را ناتوان می ساخت، نداشت. (شریف قرشی، زندگانی امام حسین (ع)، س 80، ج 1، ص 131)
شجاعت و دلاوری
ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم (ع) بر قله همه کمالات انسانی رسیده و در رسیدن به هر کمالی از همگان گوی سبقت ربوده بودند، بنابراین می توان گفت که هر کدام، از آنان صفتی متفاوت از دیگری داشته اند، صفت برجسته امام حسین (ع) که وی را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همان شجاعت و دلاوری آن حضرت است. (مدرس، زندگی نامه چهارده معصوم، س 80، ص 419)
از طرفی دیگر، با آن که به حدی مصیبت به آن حضرت رسید، که قابل شمارش نیست که اگر یکی از مصائب بر تواناترین مردم وارد شود او را عاجز می کرد و از پای در می آورد، ولی امام (ع) همچو کوه، محکم و استوار ایستاد و گویا اصلاً در وجودش ضعفی حاصل نشده است. شما اگر صبورترین مردم را ملاحظه نمایید. چنانچه به مرگ عزیزترین کسان خود مبتلا شود به قدری ضعیف می شود که دیگران باید به کمک او برخیزند، و او را یاری کنند. ولی این حسین (ع) است که از برابر دیدگان او حضرت علی اکبر (ع) عبور می کند و به سمت میدان می رود و پس از اندک زمانی به چشم خود می بیند که دشمنان بدن او را قطعه قطعه کرده و مجدداً به کارهای خود رسیدگی می نمایند. و برای مقاومت و مبارزه با مصائب دیگر آماده می گردد. با آن که امام (ع) تنها گشته و خویشان و یاران او کشته شده اند، آن همه مصائب و ناملایمات دیده و می بیند، چون بر دشمنان حمله می کند همگی از جلو شمشیرش فرار می کنند. (صفائی حائری (ره)، تاریخ سیدالشهداء، س 82، ص 46)
مظهر عزت نفس
حسین بن علی (ع) در عمل و نه فقط در گفتار بهترین الگوی عزت مندی است که با تمسک به خداوند عزیز با همه ذلت و زبونی رویارویی کرد، در راه حفظ دین خدا هر چه داشت با عزت و سربلندی هدیه کرد، بهترین عزیزانش را در مقابل چشمانش قطعه قطعه کردند، زن و فرزندانش را در معرض اسارت احساس کرد، جانش را در آستانه پذیرش سختترین نوع شهادت دیده، اما جز حمد و ثنای الهی، ابراز شادمانی و رضایت درونی، از او ابراز نگشت و حتی لحظه ای از خدای خویش گلایه نداشت.
آن حضرت (ع) هیچگاه در برابر کسی جز خداوند سر خم نکرده است. پس چگونه در برابر فرومایگان بنی امیه سر خم کند، و چگونه قدرت آنان او را از اراده آهنین باز می دارد که از زره در برابر نیزه های تشنه، بازدارنده تر می باشد. (شریف قرشی، زندگانی امام حسین (ع) س 80، ج 1، ص 131-132)
صبر
از ارزشهای اخلاقی اسلام، صبر است. از صفات بی نظیری که سیدالشهداء (ع) در آن ها همتایی نداشته، صبر بر نوایب دنیا و محنتهای روزگار بوده است. آن حضرت، تلخی صبر را از اوان کودکی چشیده بود. (شریف قرشی، زندگانی امام حسین (ع)، س 80، ج 1، ص 145)
مولوی صبر را به کیمیایی تشبیه می کند که در تبدیل اوضاع و تغییر شرایط بسیار موثر است:
صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیای همچو صبر آدم ندید
(مولوی، مثنوی معنوی، س 79، دفتر سوم، ص 407)
اگر بناست برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرّفی نمود یکی از آنها سرور شهیدان حسین بن علی (ع) است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سر کشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود.
واقعه عاشورا و صبر بی پایان
بر اساس روایات، برای انجام وظایف شرعی به صبر و استقامت نیاز است؛ این گونه صبر را «صبر در طاعات» تعبیر کرده اند. گناه نکردن نیز به صبر و پایداری نیازمند است و این را، «صبر بر معصیت» گفته اند و مقاومت کردن در پیشامدهای ناگوار را نیز صبر در مصیبت نامیده اند. (کلینی، اصول کافی، س 85، ج 3، ص 208)
وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین (ع) را گرفتند و نگاه به چهره ی او دوختند تا ببینند چه رهنمودی میدهد. (حسینی، امام حسین (ع) و الگوی زندگی، س 82، ص 21)
در سخنان آن حضرت، هر سه گونه صبر را می توانیم یافت:
*صبر در طاعت: امام (ع) به خاندان و یارانش فرمود:
«خداوند اذن داده است که امروز، من و شما کشته شویم، پس شکیبایی کنید!» (مجلسی، بحارالانوار، س 69، ج 45، ص 86)
«صبر» در اینجا صبر در اطاعت از خداست؛ زیرا جهاد یکی از دستورهای بنیادی و حیاتی شرع مقدس است و امام حسین (ع) اصحاب خود را برای انجام این وظیفه الهی، یعنی جهاد، به پایداری و شکیبایی سفارش می کند. (حسینی، امام حسین (ع) و الگوی زندگی، س 82، ص 21)
*صبر بر مصیبت: امام حسین (ع) در واپسین لحظه های جنگ، به خاندان خویش سفارش می کند که در برابر انبوه مصیبت ها، صبر پیشه کنند.
آن حضرت، خود نیز با شجاعت در برابر آن همه دشمن، یک تنه ایستاد و بر آن همه مصیبت صبر کرد و خدا را شکر گذارد (فهیم نیا، حفظ ارزش ها، ره توشه راهیان نور،ش 52، س 82، ص 58-59) و آن گاه که حضرت بر زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با جملاتی رسا به عرصه نمایش گذاشت. (حسینی، امام حسین (ع) و الگوی زندگی (1)، مبلغان شماره 51، س 82، ص 23)
* صبر در مقابل معصیت: امام حسین (ع) هنگامی از این گونه صبر یاد می کند که با دشمنان سخن می گوید؛ زیرا می خواسته است آن را از گناه بزرگی که تهدیدشان می کرد، دور کند.
نخست در خطبه صبح عاشورا با صدای بلند و رسا می فرماید: (فهیم نیا، حفظ ارزشها، سال 82، راهیان نور 52، ص 59)
«ای مردم! سخن مرا بشنوید و شتاب مکنید تا شما را پندی دهم که حق شما بر من است و بگویم چرا پیش شما آمده ام.»
آن دل چون سنگ را ما چند چند نـرم گفتیـم و نمی پذیرفت پنــد
(مولوی، مثنوی معنوی، س 79، دفتر اول، ص 178)
در عبارت بالا، واژه صبر نیامده، ولی می توان در جمله شتاب مکنید، معنای اصبروا (صبر کنید) را بازیافت. بنابراین همه اقسام که در روایات آمده اند، در سخنان عاشورای اباعبدالله (ع) نیز یاد شده اند.
فضایل عبادی امام (ع) در عاشورا
عبادت
از ویژگی های وجود مقدس حضرت سیدالشهداء (ع) عشق به مناجات و عبادت است و این یکی دیگر از نشانه های بارز بندگان الهی است. خداوند متعال در سوره ی فرقان دربارهی بندگان خاص خود میفرماید:
«و الذین یبیتون لربهم سجداً و قیاماً» (فرقان آیه 64)
«]آنان[ کسانی هستند که شب ها را برای خدا بیدار مانده و به سجده و قیام می پردازند.»
امام حسین (ع) در عبادت و عرفان و کسب مقامات معنوی به درجه ای از معرفت رسید که مدال نفس مطمئنه به نامش ثبت گردید. (پاک نیا، امام حسین (ع) الگوی زندگی (2)، س 83، مبلغان شماره 51، ص 34-35)
اگر به دعاهای حضرت در شب و روز عاشورا توجه کنیم، در می یابیم که سراسر عرفان است. مهلت خواستن برای دعا و نماز در شب عاشورا نشانه عرفان آن حضرت است. امام حسین (ع) در شب عاشورا به نزدیکان می فرماید: «امشب را مهلت بگیرید تا به نماز و مناجات بپردازیم، چه او (خدا) می داند که نماز، دعای زیاد و استغفار را دوست می دارم.» (بهشتی، عبادت احرار نماز و عبادت در سیره عملی امام حسین (ع)، س 81، ص 64)
شب زنده داری
حضرت سیدالشهداء (ع) در طول زندگی خویش با تمام وجود به خداوند عشق میورزید و از عمق جان او را عبادت می کرد.
یاران امام حسین (ع) که در رفتار و گفتار آیینه ی آن حضرت بودند، در شب عاشورا چنان به مناجات مشغول بودند که نوشته اند: زمزمه های عاشقانه ی آنان همانند صدای زنبور عسل به گوش شنوندگان می رسید. (تبریزی، امام حسین (ع) و الگوی زندگی 2، س 82، مبلغان شماره 51، ص 34)
ضحاک بن عبدالله می گوید: شب عاشورا امام حسین (ع) و یارانش تا صبح در حال نماز و استغفار و دعا و زاری بودند. (شعرانی، ترجمه نفس المهموم، س 86، ص 200)
تلاوت قرآن حسینی
امام حسین (ع) شبانگاهان و بامدادان تلاوت قرآن می کرد، با این وصف چنان شور و شوقی برای همنشینی با قرآن در سر داشت که شب عاشورا، رویارویی با دشمن تجاوز کار را به دلایلی به تاخیر افکند؛ که نخستین آنها تلاوت قرآن بود و در پرتو تلاوت قرآن و نیایش شبانگاهی او در اردوگاه توحیدیش بود که سی نفر از اردوگاه دشمن به هدایت و نجات از گمراهی بازیافتند و با ترک صفوف دشمن به صف رهروان راه نور پیوستند و تا شهادت در راه خدا، جانفشانی کردند. (عزیزی، فضائل و سیره امام حسین (ع) در کلام بزرگان، س 81 ، ص 173)
روز عاشورا، آن حضرت در شرایط خاص به تلاوت قرآن پرداخت که یک مورد آن، لحظات رویارویی فرزندش با دشمن بود و تلاوت قرآنش نه تنها تا آخرین لحظات ادامه یافت؛ بلکه به هنگامی که سر مقدسش بر فراز نیزه بود نیز سوره کهف را تلاوت می کرد. (مجلسی، بحارالانوار، س 69، ج 45، ص 188)
یادآوری وقت نماز ظهر
از بارزترین نشانه های عبادت و عرفان در سیره حضرت حسین (ع) برگزاری نماز ظهر عاشورا است. هنگامی که در ظهر عاشورا ابو ثمامه ی صیداوی به حضور آن حضرت آمده و در اوج جنگ با دشمن عرضه داشت: «یا ابا عبدا…، جان من فدای تو باد، همانان می بینم که این لشکر به مقاتلت تو نزدیک گشته اند، ولکن سوگند به خدای که تو کشته نشوی تا من در خدمت تو کشته شوم و به خون خویش غلطان باشم. دوست دارم که این نماز ظهر را با تو بگذارم. آنگاه خدای خویش را ملاقات کنم.» حضرت سر به سوی آسمان برداشت، پس فرمود: «یاد کردی نماز را، خدا ترا از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. بلی اینک اول وقت آن است.» (قمی، منتهی الآمال، س 79، ص 557- 556)
سپس امام فرمود: لحظاتی از دشمن آتش بس بخواهید! ولی هنگامی که دشمن آتش بس موقتی را نپذیرفت حضرت در مقابل باران تیر دشمن به نماز ایستاد. دو نفر از یاران امام برای محافظت ایشان پیشاپیش ایستاده و سینه هایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر قرار دادند و حضرت به همراه یاران باقی مانده خود، نماز ظهر عاشورا را به پا داشت. (به نقل از لواعج اشجان، س 83، مبلغان شماره 51، ص 38)
دعا در صبح عاشورا
از امام زین العابدین (ع) نقل شده که فرمود: صبح عاشورا چون سپاه دشمن (برای نبرد) بر حسین (ع) روی آورد، امام (ع) دست به دعا برداشت و عرض کرد: «بار الها! در هر اندوهی، تکیه گاه منی و در هر سختی امید منی، در هر حادثه ناگواری که بر من آید پشت و پناه و ذخیره ی منی! چه بسا غمی که در آن دل، ناتوان و چاره، نایاب و دوست خوار و دشمن شاد می شد و من آن را به درگاهت آورده به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده تنها به تو رو آورده باشم و تو گشایش دادی و آن را از من راندی پس تو دارنده هر صفت و صاحب هر نیکی و مقصد اعلای هر خواسته ای.» (شریفی و دیگران، فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، س 82، ص 463)
آخرین مناجات
آخرین مناجات امام حسین (ع) در گودال قتلگاه بود که آن حضرت با پروردگار خود عاشقانه نجوا می کرد: «ای خدایی که مقامت بس بلند است … در مقابل قضای تو شکیبا هستم. ای پروردگاری که به جز تو خدایی نیست! ای فریاد رس دادخواهان! مرا جز تو پروردگاری و معبودی نیست. بر حکم تو صابر و شکیبا هستم. ای فریادرس آنکه فریادرسی ندارد.» (شریفی و دیگران، فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، س 82، ص 574)
و آنگاه که صورت خونین به خاک گذاشت و آخرین سجده اش را بجا آورد فرمود:
«بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله» (ابن طاووس، لهوف، س 82، ص 162)
نتیجه گیری
دولتها تشکیل می شوند و حکومتها نابود می گردند و این اخلاقهای والا هستند که از هر موجود زنده ای به ماندن شایسته و به جاودانگی بایسته اند؛ زیرا ارزشهای بلندی را نمایانگر هستند که انسانها را بدون آنها کرامتی نیست. امام حسین (ع) برای اقامه حق و در هم کوبیدن دژهای باطل و نابود ساختن مراکز ظلم، راه خود را با سختی هراس انگیزی باز کرد. در واقع امام حسین (ع) نمونه ای کامل از فضایل اخلاقی و عبادی می باشد که انسانها در تمام اعصار و زمانها می توانند ایشان را الگویی کامل برای خود در زمینه ی اخلاقی و عبادی در نظر بگیرند و با تکیه به فرمایشات و رفتار ایشان مسیر کمال را سریعتر طی نمایند. همچنین امام حسین (ع) الگوی پایدار و مبیّن عبادت می باشند، توصیه های ایشان در همه تاریخ اسلام چراغی فرا راه مسلمین خواهد بود تا در لحظات کامیابی و ناکامی شدت و صحت، سرّا و ضرّا هماره خداوند را به یاد داشته و خدای متعال را حاضر و ناظر به کلیه اعمال بدانند.
نتیجه ای که توانستم از گردآوری این مطالب داشته باشم این است که امام حسین (ع) در واقع سند حق است در برابر باطل و نمونه ای کامل از یک انسان وارسته، که تمام حالات و حرکاتش برای بشر درس است و لحظه لحظه ی زندگیش راهی است که با پیمودن این راه میتوان به معبود و معشوق خود رسید.
اکنون مائیم و این دین مبیّن، که بقاء و بودن آن را، مدیون سیدالشهداء (ع) هستیم، باید از خدا بخواهیم که حسینی باشیم و در راه عزتمندی این نام- اسلام- بکوشیم.
ان شاء الله.
منابع
1- قرآن کریم
2- ابو مخنف، لوط بن یحیی، ترجمه و متن کامل مقتل الحسین ابو مخنف (وقف الطف) و اضافات، نگارش علی محمد موسوی جزایری، قم، مترجم، 1378
3- آملی، حسن زاده (شرح نص الحکمه) عصمتیه فی حکمه فاطمیه، تهران، سنا 1379
4- بهشتی، سید جواد (عبادت احرار نماز و عبادت در سیره عملی امام حسین (ع)) بی جا، ستاد اقامه نماز، زمستان 1381
5- دهخدا، علی اکبر (لغت نامه دهخدا) موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، پاییز 1372، ج 1 و ج 9
6- سید بن طاووس (لهوف) ترجمه علی رضا رجائی تهرانی، انتشارات نبوغ، چاپ پنجم، 1382
7- شریف قرشی، باقر (زندگانی حضرت امام حسین (ع)) ترجمه سید حسین محفوظی، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1380
8- شریفی، محمود و دیگران (فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)) ترجمه کتاب موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، ترجمه ی علی مویدی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، پاییز 1382
9- شعرانی، ابوالحسن (ترجمه نفس المهموم) قم، هجرت، چاپ سوم، پاییز 1386
10- صفائی حائری، عباس (تاریخ سیدالشهداء) بی جا، مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم، بهار 1382
11- عزیزی، عباس (فضایل و سیره امام حسین (ع) در کلام بزرگان) بی جا، صلاه، چاپ چهارم، 1381
12- قمی، عباس (منتهی الآمال) تهران، مقدس، چاپ دوم، 1379
13- کلینی رازی، محمد (ترجمه و متن کامل اصول کافی) ترجمه صادق حسن زاده، قم، قائم آل محمد، چاپ دوم، 1385
14- مجلسی، محمد باقر (بحارالانوار) تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ دوم، 1369، جلدهای 43 و 44 و 45
15- مجلسی، محمد باقر (ترجمه دهم بحارالانوار) ترجمه محمد جواد نجفی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1380
16- مولوی، جلال الدین محمد (مثنوی معنوی) تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، بهار 1379
17- مفید، محمد بن محمد (الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد) ترجمه و شرح هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، 1383
18- معین، محمد (فرهنگ فارسی) تهران، امیرکبیر، چاپ بیست و چهارم، 1386، ج 1
19- دفتر تبلیغات حوزه علمیه (ره توشه راهیان نور) انتشارات موسسه بوستان قم، سال 1425، شماره 52
20- معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم، (مبلغان) بهمن و اسفند 1383، شماره 51